دانلود پاورپوینت با موضوع تعاریف و ماهیت پست مدرنیسم دارای 114 اسلاید و با فرمت .ppt و قابل ویرایش و آماده برای ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس می باشد.
تعداد اسلاید : 114 اسلاید
فرمت فایل: پاورپوینت .ppt و قابل ویرایش
آماده برای : ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس
قسمتی از متن نمونه:
ماهيت پست مدنيسم چنان است که دائم چهره عوض مي کند و براي روز آمد بودن بررسي ها بايد از آخرين دگرگوني ها و نظرگاه هاي آن آگاهي داشت .
پست مدرنيسم نه سبک و مکتب و مشرب است و نه مهارت و تفنن، بلکه نامي است که بر يک جنبش در فرهنگ کاپيتاليستي پيشرفته گذاشته شده است . پست مدرنيسم شرايط تازه يي است که ادعا مي کند دوران مدرنيته به پايان خود رسيده است واينک ما در فرهنگ معاصري زندگي مي کنيم که نه تنها پست مدرن است بلکه در آن حتي به « پايان تاريخ » اشاره مي شود .
مدرن برگرفته از واژه لاتين « هم اکنون» است . آيا با توجه به همین معنی میتوان گفت پست مدرن یعنی « بعد از هم اکنون » ؟ يکي از دشوارهاي تعريف پست مدرنيسم از همين تعبير « هم اکنون » و بعد از هم اکنون سرچشمه مي گيرد . يعني آمادگي ذهن براي پذيرش چيزي فراتر از هم اکنون ، از ديدگاه ژانفرانسواليوتار، چست مدرن ، از نظر زماني ، دنبال مدرن نمي آيد بلکه مدرنيته همواره حامل پست مدرن خود هم هست .
ليوتار پست مدرن را بخشي تفکيک ناپذير ازمدرن مي داند و برآن است که هر مکتبي با مکتب هاي پيش از خود به مبارزه برخاسته و در تضاد با آن بوده است . اگر اين نظريه را بپذيريم، ناگريز از پذيرش اين هم هستيم که خود « مدرن» هم« پست» چيزي بيش از خود بوده است . مدرن ، رفته رفته به سبب ذات و ماهيت مدرن بودن، در مقام مبارزه با باورهاي خود برآمد و ناگريز پست مدرن باشد که پيشتر ، پست مدرن بوده است و با اين حساب پست مدرنيسم ، درپايان مدرنيسم نيست بلکه در آغاز آن قرار مي گيرد . همان گونه که پست امپرسيونيسم در آغاز مدرنيسم بود، نه در پايان آن .
پست مدرنيسم در آغاز جنبشي بود بر ضد انديشه هاي سلطه جويانه يي که غرب، از فرهنگ و تمدن در ذهن داشت . مي خواست تمام نژادها و قوميت ها و طبقات را در بگيرد و از همين رهگذر هم بود که کوشيد تا اين جا و آن جا چيزهايي را از سنت و مدرنيسم دست چين کند و به هم بيامزد ، اما درفرايند اين کار، ذات و ماهيت خود آن نيز دگرگون شد .
برخي از رويدادهاي کليدي علمي ، فرهنگي – اجتماعي وروشنگري دو دهه گذشته که نه تنها پايه و اساس مدرنيته راويران کرد ، بلکه هويت و ذات پست مدرنيسم را نيز دستخوش دگرگوني کرد عبارت بودند از:
1_راز زدايي از عينيت علمي در نوشته هاي تامس کوهن ، پال فيرابند و يک سلسله از منتقدان مارکسيست که به انقاد از علوم پرداختند.
2_فرو ريختن همه سويه فلسفه سنتي غرب و کاسته شدن از اعتبار آن در نوشته هاي نسل تازه اي از فلاسفه مانند لودويک ويتگنشاين و ژاک دريدا و ؤان بودريار و ريچارد رورتي و..
3_تاکيد بر مرزناپذيري فيزيک کوانتوم و رياضيات
4_تاکيد بر گسست و ناهمساني و عدم تداوم و حضور تفاوت هاي انکارناپذير در تاريخ نوشته هاي ميشل فوکو يکي از نمونه هاي بارز اين تاکيدهاست
5_گسترش مکتب « رئاليسم جاويي» به سرکردگي بورخس و مارکز و شماري ديگر از داستان نويسان آمريکاي لاتين
6_تاکيد بر گفتمان « ديگران » و بازنمايي آنان در تاريخ، هنر ، انسان شناسي ، جامعه شناسي و سياست
7_اين جهان يا دنيوي کردن مسيحيت و ناديده گرفتن و در پاره يي موارد ، بيرون رانده آن از جوامع غربي به عنوان يک نيروي توانمند اخلاقي.
8_پيروزي اقتصاد بازار و ظهور دل نگراني هاي آسيب شناختي و پيدايش پديده يي به نام « گزينش مصرف کننده»
_ اين دگرگوني ها به پست مدرنيسم هويتي تازه بخشيده است و از اين رهگذر است که پست مدرنيسم ديگر فقط به واژگوني انديشه هاي روشنگري و خردورزي و صدا بخشيدن به سکوت ها نمي انديشد. خود را به هنر و معماري هم محدود نمي داند . شخصيتي چند گانه و چند ريختي يافته و ريشه هايي در زندگي روزمره مردم دوانده است که هر يک بايد جداگانه مورد بررسي قرار گيرد.
1_پست مدرنيسم همان گونه از نامش برمي آيد « پست مدرنيسم » يعني ادعاي برگذشتن از مدرنيته اي را دارد که خود از سنت فراتر مي رود . بنابراين ، اصل اول پست مدرنيسم اين است که آن چه در مدرنيته اعتبار داشته ، در عصر پست مدرن بي اعتبار و منسوخ است . مدرنيته در چارچوبي قرار مي گرفت که زبان حرفه اي مطالعات فرهنگي ، آن را« فراورايت» يا « روايت بزرگ» مي ناميد؛ يعني انديشه هاي بزرگي همچون « خرد» و « حقيقت » و « سنت» و « اخلاقيات» و « تاريخ» که مسير زندگي را معين مي کرد و به آن معنا مي بخشيد. اما پست مدرنيسم بر آن است که چون اين مفاهيم ، با موشکافي هاي تجزيه و تحليل گرانه امروز سازگار نسيتند ، معاني خود را يکسره از دست داده اند و تمامي نظريات استوار بر مفاهيم مطلق حقيقت ، علوم و خرد ، در واقع چيزي بيش از يک مشت ساختارهاي تصنعي نيستند و همه ماهيتي توتاليتر دارند ، حقيقت نسبي است و با احتمالات و امکانت خود ، همسايه ديوار به ديوار بسياري از مفاهيم ديگر قرار مي گيرد . يا آن گونه که ريچارد رورتي ، يکي از قطب هاي مورد پرستش پست مدرنيسم اعتقاد دارد، هيچ چيز ، طبيعت ذاتي و جوهره يي ندارد که به شرح و بيان در آيد و بايد هر امري را حاصل زمان و تصادف دانست . بنابراين، يکي ازاصول پست مدرنيسم انکار« حقيقت» و نسبي شمردن امور است .
2_اصل دوم پست مدرنيسم انکار واقعيت است . برآن است که هيچ واقعيت نهايي وجود ندارد و انسان ، در پس پشت چيزها همان را مي بيند ، که مي خواهد ببيند و تازه همين هم بستگي به شرايط زمان و مکان دارد و اين که تا چه اندازه اجازه ديدن چه چيز به او داده شده باشد و تمام اين ها موکول به آن است که دريافت هاي فرهنگي – تاريخي بر چه امري تمرکز داشته باشد . از اين رو ، حتي در علوم آسان ترين مورد براي کشف کردن همان است که انسان در جستجوي آن بوده است هر قدر که علوم به اهداف نهايي خود نزديک مي شود همان قدر به فرمول بندي ( نظريه همه چيز) يعني به ابداع پست مدرنيسي خود هم نزديک مي شود ديری است مکانيک کوانتوم پاي گفتمان نسبيت را به حوزه علوم باز کرده است نور سرانجام توانست به طور همزمان هم ، موج باشد . هم ذره يي کوچک ، عدم تعيين و ابدي نبوده قواعد علمي ، ناممکن بودن پيش بيني جرم و شتاب يک ذره در يک لحظه خاص ، روشن شدن اين که يک اتم فقط شامل پرتون و نوترون و الکترون نيست و انواع صداها و درخشش ها هم در آن حضور دارند . اعتلاف انسان به محدوديت آگاهيهاي علمي ، پيدايش نظريه هاي ( بحران) و کمپلکسيتي هم تافتگي و بسياري ترديدهاي ديگر تمامي انديشه مهار کردن و معين کردن محدوده علوم را يکسره از بين برد امروزه بحران به عنوان نظمي بدون هنگام داري تعريف مي شود هم تافتگي، به سبب حضور سيستم هاي پيچيده تداخل يک سلسله عوامل مستقل در يکديگررا ممکن مي سازد و نوعي سازمان يافتگي هاي في البداهه پديد مي آورد اين يافته ها همه مبشر دگرگوني هاي گسترده در حوزه علوم است و پيدايش واقعيتي تازه و طبيعتي ( خودسازمان يافته ) را نويد مي دهد که مي تواند واقعيت نهايي ناميده شود .
دانلود پاورپوینت با موضوع تعاریف و ماهیت پست مدرنیسم دارای 114 اسلاید و با فرمت .ppt و قابل ویرایش و آماده برای ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس می باشد.